زرد و نارنجی و بنفش
سه شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۰ ب.ظ
من یک پی ام اسِ حجیمم که روز به روز بزرگتر و قوی تر و بی رحم تر می شوم. به زودی یک ماشینِ مرگ می سازم و همچنین اشعه هایی منتشر می کنم که مردم را مطیع خود سازم و جهان را تسخیر کنم. بعد از تسخیرِ جهان تازه یادم می افتد که لزومی نداشت ماشینِ مرگ را بسازم چون به هر حال که قرار بود با مشتی اشعه مردم را مطیع خود سازم. در این جا به حماقت خود پی می برم، و چون یک پی ام اسِ حجیمم، خیلی خیلی عصبانی می شوم و در نتیجه ۳۴ تا گربه می خرم تا حفره های درونی ام را پر کنم. پس از خریدنشان هم به این پی می برم که لازم نبود بخرمشان، من جهان را فتح کردم for gods sake. در نتیجه بیشتر به حماقت خود پی می برم و بیشتر عصبانی می شوم و تلگرام و اینستا را پاک می کنم، وبلاگم را پاک می کنم،و می نشینم گریه میکنم. چون نور های ینفش و زرد و نارنجی از پنجره پیدا هستند. That's just so sad.
- ۹۵/۰۷/۰۶